آنتی صهیون אנטי ציון
5 / 8 / 1390برچسب:لوسیفر,راکفلر, :: 11:46 ::  نويسنده : סאגדה       

در دو سوي تنديس پرومتئوس ٬ پيکره هاي "جوان" و "دوشيزه" قرار دارند . اينها اولين انسانهائي هستند که پرومتئوس از خاک خلق کرد .

چيدمان پيکره ها به اين ترتيب است :

پرومتئوس (معادل يوناني لوسيفر) در مرکز سانکن پلازا واقع شده و در دو طرف آن مخلوقات وي يعني دو انسان قرار دارند . طبق این اعتقاد کفرآمیز ٬ همه ی انسانها مخلوقات پرومتئوس هستند .

.

يوريزن (Urizen) يا آفريننده ی جهان

 

 

در بالاي ورودي ساختمان يک حاشيه ي تزئيني بسيار تاثيرگذار مشاهده مي شود .

مردي با ريشهاي بلند را نمايش مي دهد که يک پرگار بزرگ در دست دارد و عبارتي از کتاب اشعيابر روي آن حکاکي شده است .

 اثر ويليام بليک با نام "Urize" است که در آن خدا به شکل مردي با ريشهاي بلند که پرگاري در دست دارد تصوير شده است!!!

اين تصوير در کتاب بليک با نام "Urizen" که در سال ۱۷۹۴ به چاپ رسيده ٬ آمده است . اين نويسنده ی انگليسي بخاطر اسطوره شناسي غنی ٬ اشعار رمزآلود و ساختن مجسمه هايي که به وقايع آينده اشاره داشتند ٬ به شهرت رسيد .

اين بخش بخصوص Urizen را نشان مي دهد ؛ خداي جهان مادي . ويژگيهاي وي تقريبا مشابه خداي مکتب عرفان به نام "آفريننده" بوده که عبارتست از خالق جهان پائين ودنياي پر از نقصان ٬ که انسان را در قالب مادي خود محبوس کرده است . کتاب Urizen بازتابي از عقايد اساسي لوسيفر گرائي است که در آن نبرد خير و شر در جهت معکوس با آنچه در فلسفه هاي يهودي-مسيحي آمده ٬ شرح داده شده است.

"اثر بليک يک انتقاد بي سابقه و انکار کننده ي اصول تمدن يهودي ـ مسيحي مي باشد: احکام و شريعت .

اهريمن بشکل سنتي بعنوان يک اغوا کننده - از سرکشي شيطان تا خوردن ميوه ي ممنوعه مطرح بوده است ولي در اينجا احکام و شريعت قيودي هستند که با دربندکشيدن امکانات نامحدود اين جهان ٬ آنرا به يک زندان خسته کننده از حواس پنجگانه و کتابهاي مقدس تبديل مي کنند . علم ودين در آموزه هاي بليک ديگر نيروهاي مخالف يکديگر نيستند و در عوض هر دو موانع براي رسيدن به دانش حقيقي مي باشند ؛ يکي با محدود کردن وسعت ديد انسان به دنياي مادي و ديگري با محدود ساختن انديشه ي او به کتب مقدس . بنابراين ازنظر بليک ٬ خير حقيقي عبارتست از افزايش گستره ي ديد براي رويت امکانات و احتمالات گوناگون موجود در جهان . احتمالا مقصود بليک پيروي از مکاتب عرفاني و رمز آلود مي باشد ولي در مجموع عقايد او مي تواند به تمام اقسام تفکرات تکثرگرايانه نيز تعميم داده شود." Daniil Leiderman

چهره ي خداي فرقه ي عرفاني در ورودي ساختمان ٬ در حاليکه يک پرگار بزرگ که ابزار آفرينش وي مي باشد را در دست دارد ٬ نقش بسته است . در اينجا ما شاهد اشاره اي نه چندان زيرکانه به فراماسونري هستيم زيرا طبق اعتقادات فراماسونها پرگار توسط معمار بزرگ" براي شکل دادن و خلق جهان مادي استفاده مي شود .

در زير تصوير Urizen ٬ عبارتي از کتاب اشعيای نبي به چشم مي خورد:

"خرد و دانش بايد مايه ي ثبات و پايداري زندگي تو باشدکتاب اشعيا ۳۳:۶

کتاب اشعيا شامل پيشگوئيهائي از زمان هاي آينده بوده که مجازات و در نتيجه سقوط شهر بابل (هم شهر باستاني بابل و هم بابل جديد) را پيش بيني کرده است . بخشي از اين کتاب که پيشتر در یک مقاله ذکر شد ٬ مبين موضوعاتي است که مردم را از رنجها و محنتهاي بيشمار ايام پيش بيني شده مصون مي دارد : دانش و خرد . اين کتاب زماني را پيش بيني مي کند که "هيچکس در اورشليم بيمار نخواهد بود" و به نظر مي آيد که اين پيشگوئي به زماني اشاره دارد که علوم و فن آوري ها به حدي پيشرفت کرده اند که قادر به درمان تمامي بيماري ها و آلام بشر مي باشند . عبارت "محنتهاي بيشمار” نيز به پيدايش نظم نوين جهاني اشاره دارد ؛ زمانيکه تمامي کشورها در زير پرچم يک حکومت جهاني واحد متحد مي شوند و اين همان هدف خانواده ي راکفلر است . البته این یک نظر شخصیست!

.



4 / 8 / 1390برچسب:لوسیفر,راکفلر, :: 22:44 ::  نويسنده : סאגדה       

اين مجسمه ي پرومتئوس است . يکي از اساطير يوناني که بخاطر ذکاوت خود شهرت دارد . با اين همه٬ او با دزديدن آتش و دادن آن به انسان ٬ به خدايگان زئوس خيانت کرد . بنابراين او فنوني چون نگارش٬ رياضيات٬ کشاورزي٬ طب و علوم طبيعي را که مقدمه ي پيدايش تمدن هستند ٬ به بشر آموخت . پس از آن زئوس با بستن او به يک تخته سنگ ٬ وي را مجازات نمود; بطوريکه هر روز يک عقاب بزرگ از جگر او تغذيه مي کرد و سپس دوباره جاي آن جگر تازه اي مي روئيد.

"پرومتئوس [به معناي دورانديش] يک نادان نبود پس چرا بايد از زئوس تمرد مي کرد؟ او سعي کرد تا زئوس را (که همه چيز را مي داند و مي بيند) با يک قرباني دروغين بفريبد . او همچنين آتش را از زئوس دزديد و آنرا به انسانهاي نخستين داد . زئوس تنها پرومتئوس را مجازات نکرد بلکه او همه ي جهان را بدليل طغيانگري اين خداي سرکش (پرومتئوس) تنبيه نمود." Stewart

معادل يهودي-مسيحي اين داستان ٬ ماجراي لوسيفر است که به انسان نعمت علم را اعطا کرد ؛ ماجراي شيطان ٬ آدم و حوا .

 

پرومتئوس هم ارز يوناني لوسيفر در اديان يهودي و مسيحي بوده و نيز نماد روشنگري است.

برخي فراماسونهائي که داراي تحصيلات کلاسيک هستند و نيز کساني که از عقايد لوسيفر گرايان تاثير گرفته اند- براي ارائه ي نمونه اي که روشني را به بشر اعطا کرد - به داستان پرومتئوس که آتش را دزديده و به بشر داد ٬ استناد مي کنند . منتقدين چنين کاربردهاي ماسوني را به اسرار پرستش لوسيفر ارتباط مي دهند. Wikipedia

پيکره ي انساني ويژه اي که در سانکن پلازا در مرکز راکفلر قرار دارد ٬ پرومتئوس را در حالي مجسم کرده که آتش دزديده شده از زئوس را در دست دارد و آن را به سوي انسانها نگهداشته است . او درون يک حلقه قرار دارد که در قسمت بيروني آن علائم دوازده گانه ي منطقة البروج حکاکي شده است . در پشت اين مجسمه نوشته اي بدين مضمون قرار دارد :

پرومتئوس٬ آموزگار همه ي فنون٬ آتش را که براي انسان به معناي راهي بسوي آرمانهاي بزرگ است ٬ به او اعطا نمود.

"آرمانهاي بزرگ" يعني رسيدن به روشنيدگي و کسب نيروي خدائي (در واقع همان رویارویی با خدا) . اين اثر هنري اساساً عقايد لوسيفرگرايان را در خود جمع کرده و در ميان تمام آثار هنري موجود در مرکز راکفلر٬ شاخص ترين آنهابه شمار مي رود .



3 / 8 / 1390برچسب:لوسیفر,راکفلر, :: 9:53 ::  نويسنده : סאגדה       

لوسيفر گرايان لزوما شيطان را بعنوان يک موجود ماورائي نمي پرستند . در واقع از نظر آنان ٬ لوسيفر نماد قدرت شناخت انسان و توانائي بالقوه او براي رسيدن به مقام خدائي با بهره گيري از استعداد هاي خويش مي باشد . 

آنان معتقدند که اين ويژگيها نهايتا به حذف خدا و نيل انسان به جايگاه حقيقي خود -مقام الوهيت- خواهد شد .

اين عقايد تماما در درون اومانيسم و همرده هاي تخصصي تر آن همچون ترانس اومانيسم موجود است .

اين فلسفه ها که در قالب اصطلاحات قابل قبول تري در يک متن يهودي-مسيحي يافت مي شوند امروزه بخشي از فرهنگ عمومي را تشکيل مي دهند .("اومانيست" کمتر از "لوسيفرگرا" شيطاني وتهديدآميز به نظر مي آيد) .

با پيشرفت هاي علمي و ظهور فن آوريهاي نوين ٬ چهره هاي فوق ثروتمندي همچون ري کرزويل با بکار گيري

اين فن آوري ها٬ بدنبال فائق آمدن بر مرگ و نيل به جاودانگي مي باشند.

مکس مور که يک روشنفکر ترانس اومانيست است در مقاله ي خود چنين مي نويسد:

خدا٬ آنچنانکه از شواهد بر مي آيد ٬ يک موجود ديگر آزار بوده که قصد دارد با توقيف لوسيفر و مجازات وي٬

او را تحت تسلط قدرت (خدائي) خويش درآورد . احتمالا آنچه که در حقيقت اتفاق افتاده اين است که لوسيفر به تدريج از پادشاهي خدا ٬ بيرحمي او ٬ تمايل وي براي فرمانبرداري محض و اطاعت برده وار از او وخشم ديوانه وارش

از تفکر و رفتار مستقل ٬ اظهار برائت و بيزاري نمود .

لوسيفر متوجه شد که تا زمانيکه تحت کنترل خدا قرار دارد نمي تواند آزادانه و مستقل بينديشد و رفتار کند . بنابراين او عرش خدا را -که توسط موجودي آسماني و بيرحم به نام يهوه اداره مي شد- بهمراه تعدادي از ملائکه که داراي جسارت کافي براي به چالش کشاندن اختيارات خدا و قدرت وي بودند٬ ترک نمود . لوسيفر به قدر کافي داراي هوش و تفکر انتقادي بود و نيز دلايل کافي براي اينکار داشت. او در برابر خدا و تفکرات متعصبانه ي او ايستاد . لوسيفر نماد کاوش ايده ها و چشم انداز هاي جديد براي دستيابي به حقيقت است.Max More

انتظار داريد اين عقايد کفرآمیز چگونه در مرکز راکفلر تجسم يابند؟ پيکره ها ٬ حجاري ها و نقاشي هاي ديواري همگی به اين موضوع اشاره دارند : پيروزی انسان بر خدا از طريق کسب علم

.



2 / 8 / 1390برچسب:, :: 11:34 ::  نويسنده : סאגדה       

"شيطان يا لوسيفر نيروي خير است ( “خير” در اينجا بعنوان ارزشهاي شخصي يک فرد تعريف مي شود و نه لزوما مفهومي که داراي پذيرش همگاني باشد).

لوسيفر در لغت به معناي “روشني بخش” بوده و اين مفهومي است که ما را بسوي درک اهميت نمادين او راهنمائي مي نمايد . ماجرا از اين قرار است که خدا لوسيفر را از بهشت بيرون کرد زيرا او از خداوند سوالاتي مي پرسيد که باعث اختلاف ميان فرشتگان مي شد . بايد اين نکته را نيز بخاطر داشته باشيم که اين داستان از نقطه نظر خداپرستان بيان شده و نه از ديدگاه لوسيفر گرايان . (البته ما راجع به شيطان پرستي رايج صحبت نمي کنيم) . شايد حقيقت خيلي ساده تر از اين باشد ؛ مثلا اينکه لوسيفر از بودن در بهشت انصراف داد." (Max More)

لوسيفر گرائي مدرن ريشه در آموزه هاي رمزي و عقايد الحادي مصريان و بابليان باستان دارد . بر طبق اين عقايد ٬ خداي جهان مادي بعنوان يک چهره ي لجوج و ديگرآزار معرفي مي شود که بدنبال نگهداشتن انسان در تاريکي و جهل ابديست . در نقطه ي مقابل ٬ لوسيفر ٬ منجي انسان بوده و به او نعمت آگاهي را اعطا مي نمايد .

 اگر داستان آدم و حوا را اين بار از ديد لوسيفر مرور کنيم ٬ خواهيم ديد که شيطان در واقع در نقش يک “منجي پنهاني” ظاهر مي شود . او کسي است که با ايستادن در برابر خدا ٬ اين فرصت را در اختيار انسان قرار داد تا او خود بتواند تبديل به خدا گردد واز اين توانائي بالقوه ي خود استفاده نمايد .

لوسيفر گرائي نشان دهنده ي يک ارزيابي مجدد و بنيادين از دشمن ديرينه ي نوع بشر يعني شيطان است .

هدف نهائي اين مکتب٬ وارونه سازي مفاهيم خير و شر مي باشد .

چگونگي اين وارونگي در روايت ديگري از داستان اولين انسان منعکس شده است .

برخلاف آنچه که در نسخه ي اصلي کتاب مقدس آمده است ٬ اين تفسير بر مبناي فلسفه ي عرفاني٬ نشانگر ارزيابي مجدد داستان عبري آزمايش اولين انسان و آرزوي او براي تبديل شدن به خدا از طريق

خوردن ميوه ي درخت آگاهي مي باشد. (Raschke 26)

لوسيفر گرايان تلاش مي کنند تا در طول حيات خود به سطح بالاتري از روشنيدگي (که اغلب با نماد مشعل نشان داده مي شود) دست يابند . يک فرد روشنيده ٬ دانشهاي سري را فراگرفته و از نظر روحي براي احراز مقام خدائي آمادگي دارد . اديان سري کهن مدعی اند فرصتي براي زدودن اخلاق از طريق روياروئي مستقيم با خداوند و يا در بسياري از موارد با عروج به آسمانها و تغيير شکل انسان به خدا را فراهم مي آورند.



1 / 8 / 1390برچسب:, :: 6:31 ::  نويسنده : סאגדה       

چگونه محل معروف ترين محوطه ي پاتیناژ دنيا مي تواند شيطاني باشد؟

آيا شما مکاني را که در تمام کمدي هاي رمانتيک مي بينيم و يا درخت کريسمس بسيار بزرگي که در همه ي فيلمهاي سال نو ديده مي شود را مي شناسيد؟ این فرا تر از شيطاني ست ٬ این جادوئيست!

اگر اين همان چيزيست که در حال حاضر به آن فکر مي کنيد ٬ احتمالا بايد کمي مکث کرده و ادامه ي مطلب را بخوانيد . اگر هم با شنيدن نام "راکفلر" انتظار ديدن انبوهي از نمادگرائي هاي رمزآلود و حتي شيطاني که به نظم نوين جهاني اشاره دارند را داريد ٬ بازهم بايد به خواندن اين مقاله ادامه دهيد زيرا در اينجا قصد داريم اين باورهاي شما را تقويت کنيم ؛ اين چيزيست که همه دوست دارند!

اين مجتمع که در شهر نيويورک واقع شده و شامل ۱۹ ساختمان تجاري است شهرت خود را مديون سبک ويژه ي تزئينات هنری بکار رفته در آن است . اين مکان يکي از جديدترين ساختمان هائي در ايالات متحده است که برنامه اي را براي عرضه ي آثار هنري به مردم در دستور کار خود دارد . آثار هنري عرضه شده در اين مکان تماماً منطبق بر يک فلسفه ي خاص هستند . تا جائيکه از برخي هنرمندان خواسته مي شود تا تغييراتي را در آثار خود ايجاد کنند ٬ زيرا اين آثار مي بايست با فضاي کلي مرکز راکفلر تطابق داشته باشند . فضاي اين مرکز چيزي نيست جز : لوسيفر گرائي[1].

[1] عامه ي مردم لوسيفر گرائي را همان شيطان پرستي مي دانند زيرا معتقدند که لوسيفر همان شيطان است . برخي از لوسيفر گرايان اين تعريف را پذيرفته و لوسيفر را جنبه ي روشني بخش شيطان مي خوانند . از سوي ديگر ٬ سايرين با عدم پذيرش اين تعريف اظهار مي کنند که لوسيفر بسيار کاملتر و ايده آل تر از شيطان است . اعتقادات گروه اخير عموما تحت تاثير اساطير مصري ٬ رومي ٬ يوناني و فلسفه هاي رمزي غرب مي باشد . ضمن این که ذکر این نکته ضروریست که اگر لوسیفز خود شیطان نباشد ، قطعاً از شیاطین است .



28 / 8 / 1390برچسب:المپیک, :: 10:52 ::  نويسنده : סאגדה       

در سال 1928 در بازیهای المپیک آمستردام این مشعل روشن شد . اما از سال 1936 بود که مراسم با مشعل به دستور رژیم نازی و موسس ورزشی کارل دیم شکل تازه ای به خود گرفت . در المپیا مشعلی با استفاده از نور خورشید ویک آینه ای خاص روشن شد و توسط دوندگان از بلغارستان ، یوگوسلاوی ، مجارستان ، اطریش ، چک اوسلواکی – کشورهایی که بعدا در قلمرو نازی قرار گرفتند- به برلین برده شد. آتش نماد رژیم هیتلر و مشخصه آن حرکت دسته جمعی برای مشعل بود . هدف رهبری ایجاد ارتباطی مستقیم با تمدن باستان بود . همانطوری که رایان توضیح می دهد آنها خواستار پلی نمادین میان یونان باستان و آلمان کنونی بودند . نور نماد پاکی است

نور خیره کننده ، پاک ، سفید ودرخشنده یونان باستان بود که به افسانۀ آریایی راه یافت . آدلف هیتلر لنی رویفنشتال فیلمساز را برای به تصویر کشیدن این افسانه و ساخت مستندی درباره ی این رویداد در فیلم المپیا در سال 1938 برگزید . پس از جنگ برای مسابقات لندن در سال 1948 برگزار کنندگان مسابقه ایده حمل مشعل را پذیرفتند . جدا از دوره های سخت و تلخ ، مشعل در طول مسیر مورد استقبال انبوه مردم قرار می گرفت . از آن زمان به بعد ، مشعل لحظات خوبی را به خود دیده است . هر چهار سال و سپس هر دو سال یکبار طرح آن توسط کشور میزبان وبرطبق رسوم آن دهه تغییر می کنند . این مراسم گاهی دارای یک زمینه و موضوع خاص بود – رم 1960 : جایگذاری باستانی و مکزیکوسیتی 1968: جایگذاری برای جهان نوین سئول 1988 : هماهنگی وپیشرفت. شیوه های حمل این مشعل بسیار عجیب تر بوده است.

 

برروی اسکی ، اسلو 1952 به وسیله اسکیدو (skidoo ) در کالگری 1988 وپرش با اسکی توسط لیلهمر1994. این مشعل در وراکروز مکزیک در سال 1968 ودر مارسینر فرانسه برای گرینوبل 1968 به وسیله ی شناگران برروی آب برده شد . در سیدنی 2000 این مشعل به اعماق آب حمل شد . همچنین این مشعل در کانکورد ، آلبرت ویل 1992 به آسمان برده شد . به وسیله ی ماهواره در مونترال سال 1976 به وسیله ی چتر هوایی وتوسط لیلهمر1994 ومشعل بدون شعله دوبار پیش از مسابقات آتلانتا 1996 وسیدنی 2000 به فضابرده شد .

قایق ها ، قایق های بخار ، ارابه ها ، اسب ها ، شترها وبسیاری دیگر از حیوانات مسابقه ای و چهره های مشهور نیز نقش خود را ایفا نموده اند . این مراسم مخالفت هایی را بیشتر از جانب طرفداران تبت و نمایندگان حقوق بشر در بسیاری از کشورها در بر داشته است که یکی از این موارد مورد حمله واقع شدن توسط محافظان چینی در تور دور دنیا در بیجنگ 2008 بوده است . وحداقل تا دهه 1950 زنان حق شرکت در این مراسم را نداشتند .

 

بارکر می گوید: گاهی مشعل در میان راه خاموش می شود که ظاهرا این مسئله بسیار اتفاق می افتد . درچنین مواردی مشعل را با شعله های اضافی روشن می کنند که به همراه مشعل اصلی از المپیا به سفر برده می شود وبسیار شبیه مشعل معدنکاران است .

در روزهای ابری که زمان روشن نمودن مشعل است هنگامیکه زنان مشعل را به وسیله ی نور خورشید در المپیا روشن می کنند ، شعله های دیگری برای استفاده بعنوان "روشن کننده ی یدکی" مشعل بازیهای المپیک پیش از رویداد اصلی نگهداشته می شود . اسطوره های ورزشی چون «محمد علی کلی» ، ورزشکار بند باز «لی نینگ » ، قهرمان تیراندازی با کمان در مسابقات پارالمپیک «آنتونیو ربولو» و نیز قهرمان دو «کتی فریمن » مشعل بازیهای المپیک را روشن نموده اند .

 

 

از سمت چپ بالا، در جهت عقربه های ساعت : محمد علی کلی ، شهر سالت لیک ، 2002،لی نینگ ، بیچنگ 2008، کتی فریمن ، سیدنی 2000 و آنتونیو ربولو ، بارسلونا 1992 از مشعل حمل شده برای روشن نمودن مشعل اصلی بازیهای المپیک استفاده کردند .

 اینها همه تنها بخشی از نمای ظاهری است که به گفته ی مورخان المپیک اشتیاقی را برای یک رویداد مثبت ورزشی ، اغلب در کسانی که نمی توانند در بازیهای المپیک حضور داشته باشند شعله ور می کند . موسس جنبش نوین المپیک «پیر دکوبرتین» امیدوار بود مشعل المپیک مسیر خود را قرن ها دنبال کند و درک متقابل را درمیان ملت ها مشتاقانه تر ٬ شجاعانه تر و ناب تر گسترش می دهد . اکنون پس از 30 دوره جشن های المپیک ، این نماد گرایی برای کسانی چون بارکر بسیار مهم است . او می گوید :
 "زمانی که نوبت به شما می رسد تا مشعل را حمل کنید ،شما به احساسات فکر می کنید . به کسانی چون « جسی اوون» وقهرمانان بزرگی چون «استیو ردگریو» که دراین مسابقات به رقابت پرداخته اند . شما خود را جزئی از آن میدانید چون در حمل مشعل به استادیوم کمک می کنید . این حس بسیار ویژه است."
 

ترجمه : گروه مترجمین وبلاگ ماسون یاب



27 / 8 / 1390برچسب:المپیک, :: 7:50 ::  نويسنده : סאגדה       

مردم یکبار دیگر لوسیفر مشعل دار خود را تشویق می کنند و غفلت ونااگاهی خود را جشن می گیرند . دیگر نمادگرایی های المپیک 2012 عبارتند از :

فضای درونی استادیوم المپیک . اهرامی با رئوس نورانی

 

نماد المپیک ۲۰۱۲ به شکل موجودات تک چشم

  

آرم المپیک ۲۰۱۲ همانند موزه ی هولوکاست آلمان با کلمه ی ZION همخوانی دارد

 

 

و در ادامه یکی از مقالات اخیر BBC درباره جایگذاری مشعل وتاریخچۀ مختصری از آن را می خوانیم:

 

لندن 2012 : جایگذاری مشعل المپیک چیست؟

 

فیلیپ بارکر می گوید : "این یک امر هیجان انگیز است" . این مورخ ونویسنده المپیک با به خاطر آوردن دویدن با مشعلی دردست برفراز کوه های تایگتو در اسپارتای یونان اشک در چشمانش حلقه میزند . او بخشی از این رویداد بود ، یک شاهکار برجسته که در سفر مشعل از زادگاهش در المپیا تا مسابقات المپیک آتلانتا توسط او اتفاق افتاد . از هجدهم می سال 2012 سفر مشعل المپیک در سراسر بریتانیا تا محل برگزاری مسابقات المپیک لندن آغاز خواهد شد که 70 روز به طول می انجامد ودرنهایت با روشن شدن مشعل بازیهای المپیک در مراسم افتتاحیه در استادیوم المپیک استراتفورد به پایان می رسد. آنها امیدوارند احساسی که فیلیپ بارکر داشت در میان ملت و جمعیتی که در صفوف در طول مسیر ایستاده اند نیز ایجاد شود .

 

اما چه شد که بازیهای المپیک این مراسم تقریبا آیینی حمل مشعل را در خود جای داد؟

 

تلقی و درک از جایگذاری مشعل این است که می توان آن را نوعی باز آفرینی رسم یونانیان باستان دانست . در واقع این یک رسم در المپیک مدرن است که از بازیهای تابستان 1936 در برلین وبازیهای زمستان 1952 در اسلو آغاز شد اما ایده ی آن از افسانه ها دلربای یونانی درحدود قرون پنجم و ششم پیش از میلاد نشات می گیرد . بر اساس افسانه ها ، پرومیتوس یک خدای دوستدار بشر بود که آتش ، عنصر مقدس را ربود و آن را به دور از دید زئوس ، پدر خدایان ، به انسان بخشید .

 

 

شعله از نور خورشید مشتعل می شود - با مشعلهای اضافی که از چند روز قبل برای جلوگیری از خاموش شدن مشعل در هوای ابری وبارانی روشن شده اند.

 

یونانیان باستان مسابقات lampadedromia (مسابقات دو مشعل) را برگزار می کردند که درآن تیم برنده یک شعله مقدس را شاید به عنوان بخشی از آیین پرستش پرومیتوس ومخالفت او با خدایان برای بخشش دانش به فانیان روشن می نمود . این جایگذاری مدرن توافقی است با راهبان پاکدامن روشن کنندۀ مشعل و تمدن رقیب روم . این مراسم همچنین روح صلح مقدس را سوگند می دهد . صلحی که در سراسر یونان باستان پیش از مسابقات المپیک ایجاد شد و به واسطه ی دوندگان به تمام کشور رسانده شد .

 

بنابه گفتۀ کرسیدا رایان (Cressida Ryan) ، دانشمند ادبیات کهن از دانشگاه آکسفورد

 

"این مراسم ملغمه ای از خرده اسطوره ها است . توافق برسر حقایق اهمیت ندارد ، زیرا این حقایق زمان زیادی را تا رسیدن به امروز پشت سر گذاشته اند . امروزه این مراسم نوعی نیروی خیر است - فردی این ایده را بدست گرفته ومی دود ."



26 / 8 / 1390برچسب:المپیک, :: 5:46 ::  نويسنده : סאגדה       
 

 احتمالا مشهورترین مشعل دار جهان یعنی مجسمۀ آزادی را "فراماسونهای معبد گراند اورینت در فرانسه" به ایالات متحده اهدا کردند .

 مجسمه ی یک دست که مشعل را نگه داشته بر روی هرم و برفراز " کتابخانه ی مرکزی لس آنجلس" نصب شده است.
 
افسانۀ پرومیتوس از بسیاری جهات به افسانه ی لوسیفر (شیطان) شباهت دارد .
نامی که در لاتین به معنای "مشعل دار" یا "روشنی بخش" است .
زیرا او با نزول خوداز بهشت به زمین ٬ نور آگاهی و دانش را نیز بهمراه آورد و بهمین جهت در آموزه های سری از او بعنوان " آورنده ی روشنی ستاره صبح " که همان عقل گرایی و روشنگریست ٬ شناخته می شود.
 

ازآنجاکه مشعل روشنگری نمایانگر نخبگان است ، آیا حضور آن به طور آشکار در مراسم افتتاحیه ی عظیم ترین رویداد ورزشی جهان عجیب است؟

المپیک ها

اولین جایگذاری مشعل المپیک

 اولین جایگذاری مشعل المپیک در سال 1936 در برلین ودر زمان رژیم نازی برگزار شد . علیرغم این حقیقت که هیتلر سازمان های فراماسونری را از آلمان اخراج نمود (در ظاهر او آنها را خدمتگزار یهودیان می دانست) اما رژیم او از این جوامع مخفی الهام میگرفت و به سمت عقاید آنان گرایش داشت! او برای نمادگرایی وتاسیس جوامع مخفی ارزش بسیاری قائل بود . هرمن روشنینگ در کتاب "از زبان هیتلر" آورده است :
 

"همۀ آن به اصطلاح پلیدی ها ، اسکلت ها وسرهای مردگان ، تابوت ها و اسرار ، همه فقط بدرد ترساندن کودکان می خورند . اما تنها یک موضوع خطرناک وجود دارد که من ازآنهاالگو برداری می کنم . آنها در خود نوعی اصالت و نجابت مقدس دارند . آنها یک خط مشی سری را برای خود ایجاد کرده اند که نه تنها بخوبی اجرا شده ، بلکه این رویکرد از طریق نمادها واسرار به مرحله ی ظهور درامده است . سلسله مراتب سازمانی و آئینهای نمادین ورود به تشکیلات که می توان گفت بدون تکیه بر نیروی فکر وتنها از طریق کار بر روی تصور وجادوگری ونمادهای یک آیین عمل می کنند . همه ی این موضوعات دارای عنصری خطرناک می باشند٬ عنصری که من به آن غلبه کرده ام . آیا شما نمیدانید که حزب ما باید آن ویژگی را داشته باشد...؟ نظم ، که باید وجودداشته باشد - نظم و سلسله مراتب روحانیت سکولار وضددینی ... ما یا فراماسون ها یا کلیسا - . تنها یک نفر پیروز این میدان است ونه بیشتر... ما قویترین هستیم و دو گروه دیگر را شکست خواهیم داد . حزب نازی به شدت تحت تاثیر عرفان وتصوف آلمانی قرار داشت . چند عضو این حزب بخشی از جامعه نروژ بودند . یک جامعه ی مخفی که در مونیخ تاسیس شده بود . برخلاف تفاوت های ظاهری با دیگر جوامع مخفی مانند فراماسونری ، در نهایت تمامی آموزه های درونی این جوامع یکسان هستند."

 

 

از آنجایی که تفکرات سری یکسانند ، جایگزاری مشعل بخشی از سنت المپیک شد . بنابراین هر دو سال یکبار تمام کشورها گردهم می آیند و دست به دست شدن مشعل پرومیتوس را جشن می گیرند . مشعلی که تنها باید به وسیله ی منبع اصلی یعنی خورشید -همان نماد الوهیت- روشن گردد . اکثر مردمی که دراین مراسم شرکت دارند ازجمله کسانی که مشعل را حمل می کنند از مفهوم سری این رویداد آگاهی ندارند ، بنابراین حمل این مشعل به عنوان یک مثال برجسته از مناسک وفلسفه ی نخبگان است که توسط انبوه مردم متحیر و ناآگاه جشن گرفته می شود .



25 / 8 / 1390برچسب:المپیک, :: 10:39 ::  نويسنده : סאגדה       

لندن خود را برای المپیک تابستان 2012 آماده می کند .

جایگذاری مشعل المپیک در هجدهم می 2012 آغاز خواهد شد .

این رویداد تشریفاتی که درآن مردم از طبقات مختلف اجتماعی مشعل المپیک را در سراسر کشور میزبان

می گردانند مخصوصاً برای کسانی که این سنت را ابداع نمودند حرکتی نمادین محسوب می شود .

در اسطوره شناسی یونان ، مشعل دار اصلی "پرومتیوس" بود.

خدایگانی که آتش را از دیگر خدایان ربود وبه بشریت داد .

مردم باستان آتش را بارقه ی کوچکی از خورشید می دانستند که به نوعی مظهر مادی خدا بود . بنابراین پرومتیوس با آوردن آتش برای بشریت ، انسانها را در تمام ویژگیهای «الهی» سهیم نمود وحتی به انسانها اجازه داد آرزوی خدا بودن را در سر بپرورانند .

به همین دلیل پرومیتوس از احترام ویژه ای در جوامع مخفی برخوردار است ، چرا که افسانه ی او نشاندهنده ی افق نهائی فلسفه و اهداف مکاتب سری است : عروج به الوهیت وابدیت به از طریق راه های غیر الهی

 

پرومتیوس در حال حمل مشعل

 

در آموزه های سری، عمل"حمل مشعل" نماد آگاهی انسان از وجود بارقه ی الهی در خود و نمایانگر اشتیاق او برای نایل شدن به مقام خدائی است .

به طور خلاصه این همان هسته ی مرکزی فلسفه ی نخبگان جهان است که به شدت تحت تاثیر آموزه های هرمسی فراماسونری ، تصوف گرایان وفلسفه ی اشراق است .

ازاین رو مشعل روشنگر پرومیتوس اغلب در نمادگرایی مخفی نخبگان استفاده می شود .

 

 

فوارۀ پرومتیوس در مرکز راکفلر. در پشت این فواره نوشته شده است

"پرومتئوس٬ آموزگار همه ی فنون٬ آتش را که برای انسان به معنای راهی بسوی آرمانهای بزرگ است ٬ به او اعطا نمود. "

نکته: برای کسب اطلاعات کامل در این زمینه به مقاله ی "لوسیفرگرایی در نمادهای موجود در مرکز راکفلر " از همین وبلاگ مراجعه کنید .

 


17 / 8 / 1390برچسب:مرمون, :: 14:11 ::  نويسنده : סאגדה       

صحن مدور 

            

بر روی صحن مدوری که روبروی پیکره ی مسیح وجود دارد٬ انواع خاصی از شکل ستاره ی پنج پر دیده می شود.

        

ستاره ی پنج پر معکوسی که قسمت پائینی آن بلند تر است.

قسمت پائین این ستاره های پنج پر معکوس بلند تر از سایر اجزای آن می باشد . این نکته ی جزئی که اغلب از دید بازدید کنندگان پنهان می ماند ٬ مفهوم رمزی عمیقی را در بر دارد . اول اینکه اندازه ی غیر عادی بخش انتهائی ستاره نمایانگر انحراف نیروی خیر است . در ثانی ٬ این شکل خاص که در آن بخش زیرین ستاره از حالت عادی خارج شده مفهومی دقیق و اسرار آمیز را متبادر می کند : هبوط لوسیفر٬ فرشته ی مطرود ٬ ستاره ی صبح .

زمانیکه شکل ستاره معکوس شده و راس فوقانی آن به سمت پائین متمایل می گردد٬ تصویر نهائی نشاندهنده ی نزول ستاره ی صبح است.” منلی پی هال٬ آمزه های سری تمام اعصار

پس از درک این مطلب ٬ تضاد نور و سایه به سادگی قابل تفسیر خواهد شد . لوسیفر ٬ آورنده ی روشنی ٬ بعنوان سرچشمه ی نور جهان مطرح می شود . مفهوم مجسمه ی عیسی مسیح که مانعی برای رسیدن نور به زمین می باشد٬ این است که مسیحیت نیز چنین اثر گمراه کننده ای بر بشریت دارد . بنابراین این چیدمان که در ظاهر آمدن مسیح به زمین را گرامی می دارد ٬ بیانگر چیزی دقیقا متضاد با این مفهوم است .

 

 عضای برگزیده ی فرقه ی مرمون در برابر پیکره ی مسیح.

بنابر آنچه که در تاریخ آمده است٬ تمام جریانهای معنوی ٬ به نور بعنوان بهترین پدیده ی نشاندهنده ی خیر٬ حقیقت٬ زیبائی٬ دانش و خرد الهی می نگریسته اند . در همه ی هنرهای دینی ٬ سرچشمه ی نور از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . برخی از مرمونهای با سابقه تر اظهار داشته اند که اعضای این فرقه لوسیفر را به شکل مزورانه ای می پرستند . نمادگرائی موجود دراین مکان مطمئنا این مطلب را اثبات می نماید.

پیشکشی قابیل

      

پیشکشی قابیل

تصویر فوق یکی دیگر از تصاویر عجیب موجود در مرکز بازدید کنندگان می باشد . حضرت آدم و حوا در برابر قربانگاهی که بر روی آن مقداری میوه وجود دارد زانو زده اند . این تصویر به تورات و ماجرای پیشکش های هابیل و قابیل به خدا اشاره دارد:

۱. و آدم٬ حوا را بعنوان همسر خود شناخت ؛ و حوا باردار شد و قابیل را بدنیا آورد و گفت : خدا به من پسری عطا نمود.

۲. او بار دیگر باردار شد و هابیل را بدنیا آورد. هابیل چوپان شد ولی قابیل به زراعت و کشاورزی پرداخت.

۳. پس از گذشت مدتی٬ قابیل از میوه هایش مقداری را برای پیشکش به نزد خدا آورد. 

۴. و هابیل نیز از گله ی خود٬ بره ی پرواری را برای خدا هدیه آورد و خدا پیشکش او را پذیرفت. 

۵. ولی خدا هدیه ی قابیل را نپذیرفت. او سر را به زیر انداخت و بسیار خشمگین شد.

۶. و خدا به قابیل گفت که دلیل خشم تو چیست؟ و چرا سر خود به زیر انداخته ای؟

۷. اگر تو به نیکی انجام دهی٬ از تو پذیرفته خواهد شد؛ و اگر به قصد نیک نباشد٬ گناه بر در سرای تو خواهد بود و ورود به درون تو خواسته ی آن ؛ ولی تو باید بر آن فائق آئی.

۸. و قابیل با برادر خود هابیل سخن گفت؛ و آن واقعه رخ داد؛ زمانیکه آنها در باغ بودند. قابیل بر علیه هابیل برخاست و او را کشت. “ کتاب تکوین٬ فصل ۴

 

توجه : در کتاب مقدس قبل از اسلام و در اعتقاد غیر مسلمانان قابیل را با نام قاین میشناسند ، که این خود موضوعیست که به سادگی نباید از کنار آن گذشت و نیاز به بررسی مفصل دارد . در اینجا ذکر همین نکته بس که در تمامی موارد کلمه ی Cain قابیل ترجمه شده . ضمن این که طبق همین اعتقادات غیر اسلامی برادر مظلوم و کشته شده قابیل بوده! که بهمین خاطر Abel (قابیل) هابیل ترجمه شده . ضمناً به اعتقادبرخی محققین ریشه ی "نام کابالیسم" در همین موضوع است و در واقع "کابالیسم = قابیلیسم" است .

ماجرا بطور خلاصه از این قرار است که هابیل و قابیل پسران آدم و حوا بودند . هابیل چوپان بود در حالیکه قابیل به کشاورزی مشغول بود . وقتی زمان تقدیم پیشکش به درگاه خدا رسید ٬ هابیل یکی از بره های خود را قربانی کرد و قابیل نیز مقداری میوه جمع آوری نمود . خدا هدیه ی هابیل را پذیرفت و پیشکشی قابیل را رد کرد . سپس قابیل خشمگین شد و برادر خود را به قتل رساند.

این پیکره که در کلیسای فرقه ی مرمون در معرض دید قرار گرفته ٬ نشان می دهد که آدم و حوا میوه را به خدا عرضه می دارند در حالیکه یک بره (هدیه ی هابیل) در آنجا نشسته و قربانی نشده است . این اثر هنری چه چیزی را بجز حس تنفر و رنجش (ویا حتی لجبازی) از خدای را القا می کند؟ چرا باید پیشکش مطرود قابیل به تصویر در بیاید؟ پاسخ به این ابهامات تنها در عقاید لوسیفرگرایان یافت می شوند زیرا آنها خدای یگانه را موجودی ستمگر و سرسخت می پندارند . تصاویر و اسطوره های موجود در کتاب مقدس که به رویاروئی با خدا مربوط می شوند توسط لوسیفر گرایان مورد پذیرش قرار می گیرد . (به مقاله ی مرکز راکفلر رجوع کنید). بر مبنای اعتقادات آنها ٬ لوسیفر یا آورنده ی روشنی بعنوان منجی پنهانی بشر مطرح می گردد که نعمت الوهیت را به انسان بخشید.

دروازه ی عقاب

این دروازه در نبش خیابان استیت و در قسمت جنوبی معبد واقع شده و مکان دیگری برای نشان دادن ستاره ی پنج پر معکوس می باشد . در بالای این مدخل ٬ مجسمه ی یک عقاب ۲۰۰ پوندی قرار دارد که یک کندو که نماد ایالت یوتا ٬ فرقه ی مرمونیسم و مسلما یک نماد مهم برای فراماسونها می باشد را در میان پنجه های خود گرفته است.

سخن پایانی 

در این مقاله صراحتا درباره ی نماد های رمزی موجود در میدان معبد سخن به میان آمد . تعداد بسیار زیادی از مفاهیم اسرار آمیز دیگر نیز وجود دارند که جا دارد درباره ی آنها به مطالعه و بررسی بپردازیم؛ از آن جمله می توان به حوض های بازتابنده (که مفهوم "همانقدر که رو به بالا ٬ رو به پائین" را در بر دارند)٬ اشاراتی به صور فلکی مثل زحل و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد.

حتی با داشتن اطلاعات اندکی در مورد تاریخ و فلسفه و یا اعتقادات مرمونها ٬ وبا دقت در مفهوم نماد های موجود در این مکان می توان به اهداف واقعی این کلیسا پی برد . آئینها ٬ نمادها و طرز کار اعضای این فرقه مستقیما از آئینهای ماسونی اسکاتلندی نشأت گرفته است . مفهوم پنهان هنر بکار رفته در میدان معبد ترکیبی از نمادشناسی الحادی و نفاق آلود بوده و بشکل زیرکانه ای لوسیفر را تقدیس می نماید.

من ادعای تخصص در زمینه ی شناخت مرمونیسم و یا جوزف اسمیت - پیغمبر مرمونها - را نمی کنم . ولی با این حال این را می دانم که کتاب مقدس با وجود تحریف و از آن مهمتر قرآن کریم در مورد الحاد و آنچه در این مقاله گردآوری شده به جهانیان هشدار داده است .



16 / 8 / 1390برچسب:مرمون, :: 11:10 ::  نويسنده : סאגדה       

موزه ی تاریخ وهنر کلیسا

این موزه در واقع نمایشگاهی برای بزرگداشت کلیسای فرقه ی مرمون و تاریخچه ی آن است . در اینجا می توان درباره ی نحوه ی مهاجرت و استقرار مرمونها٬ پیامبر و روسای این فرقه از سال۱۸۳۰ تاکنون ٬ اطلاعاتی را بدست آورد . چه جائی بهتر از اینجا برای نمایش . . . ستاره ای پنج پر معکوس وجود دارد؟

ورودی موزه

ستاره های پنج پر معکوس

 این دو ستاره ی پنج پر معکوس در ورودی موزه ی تاریخ وهنر این کلیسا به چشم می خورند . یکبار دیگر باید بر اهمیت تاکید بر این نماد صحه بگذاریم زیرا این نماد معادل تمثال صلیب در کلیساهای معمولی است .

در نمادگرائی٬ یک شکل معکوس همواره به یک قدرت گمراه کننده اشاره دارد . مردم معمولی حتی به ویژگیهای رمزی و مفهوم کنائی طلسمها شک نمی کنند.” منلی پی هال- آموزه های سری تمام اعصار

ستاره ی پنج پری که درون یک دایره واقع شده و در سمت چپ قرار دارد٬ دارای مفهوم عمیقی است و در مراسم های جادویی بکار می رود .

می توان ستاره های پنج پر دیگری را نیز در این موزه مشاهده نمود...

 مرکز بازدید کنندگان
 مرکز بازدید کنندگان مکان مورد علاقه ی گردشگران بوده و حاوی بیشترین نمادگرائی در میدان معبد می باشد . اساساً این مکان نشاندهنده ی حقیقت چیزیست که مورد پرستش مرمونها قرار دارد .

تندیس مسیح 

 گفته می شود که تندیس مسیح نشانه ی کلیسای فرقه ی مرمون بوده و برای نمایش در مرکز بازدیدکنندگان قرار گرفته است . این پیکره از روی مجسمه ی مسیح اثر برتل تروالدسن که اکنون در کپنهاک دانمارک نگهداری می شود ٬ کپی برداری شده است. 

نسخه ی مرمونی این مجسمه در مقابل زمینه ای غیرعادی جای گرفته است : کیهان . این موضوع احتمالا به مفهوم عرفانی “مسیح آسمانی” اشاره دارد .

 اما با این حال یکی از جزئیات قابل توجه و غیرعادی است . شاید شما نیز اطلاع داشته باشید که یکی از روشهای اصلی برای تحلیل یک اثر هنری بررسی رابطه ی نور و سایه در آن اثر می باشد . در این صحنه پردازی ٬ مجسمه مسیح بگونه ای قرار گرفته است که در واقع سایه ی خود را برفراز کره ی خاکی افراشته است. سایه انداختن بر چیزی بطور نمادین به معنای نگهداشتن آن در تاریکی و جهل است . اگر این پیکره از عیسی مسیح او را بعنوان منشاء نور معرفی نمی کند پس معنای آن چیست؟ پاسخ این پرسش را می توان در زیر گنبد مرکز بازدید کنندگان یافت .
 میبینید؟ تهمت به پیامبر خدا و طغیان در برابر خدا . . .
 و چه گمراهند کسانی که به خیال باطل خود به سمت نور و روشنی بخش {لوسیفر} در حرکتند در حالی که در گمراهی آشکار هستند .
 آیه مرتبط :
 

"اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ" . آیه ۲۵۷ سوره بقره

ترجمه : خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند .



15 / 8 / 1390برچسب:مرمون, :: 9:2 ::  نويسنده : סאגדה       

میدان معبد در قلب سالت لیک سیتی (Salt Lake City)٬ مرکز ایالت یوتا ٬ قرار گرفته است . این مکان مرکز دینی ٬ فرهنگی و اجرائی فرقه ی مرمون می باشد.این ده جریب زمین٬ زیربنای ساختمان هائی چون یک معبد٬ یک پرستشگاه با سقف گنبدی ٬ چند ساختمان دیگر و تعدادی بقعه و بنای یاد بود است.ممکن است این مکان مقدس و اخلاقی به نظر برسد ولی نگاهی دقیق تر به این بناها وجود نمادهای رمزی٬ الحادی و ماسونی را آشکار می سازد. بررسی های بیشتر در باب این مسائل تنها به مناقشات درباره ی مرمونسیم (Mormonism) دامن زده و حقیقت خدای واقعی آن را آشکار می سازد.

 

وهم انگیز است . . .

هدف این مقاله محکوم کردن فرقه ی کفرآمیز مرمونیسم نیست بلکه در اینجا تنها به تحلیل نمادهای موجود در این مکان خواهیم پرداخت . یک بازدید کننده ی این محوطه ی دینی خود را در میان انبوهی از نمادهای سری مربوط به شیطان ، الحاد کهن و مسایل جادویی خواهد یافت.چرا این نمادها باید بر روی ساختمانی که همگان آنرا بنائی مسیحی می پندارند وجود داشته باشد؟ بسیاری ازمرمونهای با سابقه تر چنین اظهار می کنند که این فرقه بطور محرمانه پیروان خود را به پرستش لوسیفر وامی دارد . آیا حق با آنهاست؟

معبد 

این معبد ٬ بنای اصلی میدان معبد را تشکیل داده و بعنوان معادل کلیسای عیسی مسیح برای پیروان فرقه ی مرمونیسم که خود را “قدیسان دنیای مدرن” می نامند٬ به شمار می رود . نمای این ساختمان سنگی و وهم انگیز است و اطراف آنرا تعداد زیادی پیکره احاطه کرده . گفته می شود که معماری این بنا از همان اصول معابد باستانی بیت المقدس پیروی می کند . ما همچنانکه این نظریه را بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد رد می کنیم٬ به جزئیات بیشتری از ساختار این معبد خواهیم پرداخت.

ستاره پنج پر معکوس

نمای بیرونی معبد حاوی نماد هائیست که نمی توان آنها را تنها الگوبرداریهای ساده ای از الحاد کهن دانست بلکه این نمادها مستقیما با مفهوم شیطان و اهریمن در ارتباطند. واضح ترین نماد٬ ستاره ی پنج پر معکوس است. 

این نماد در تمام قسمتهای معبد به شکلهای گوناگون قابل رویت است. یک ستاره ی پنج پر نماد پنج عنصر و حفاظت در برابر ارواح خبیث بوده و نسبت طلائی نیز در آن بکار رفته است . همچنین این شکل نشانگر غلبه ی روح الهی بر طبیعت پست انسان می باشد . اما ٬ یک ستاره ی پنج پر معکوس نمایانگر فرمانبری روح از ماده و تسلیم انسان در برابر امیال پست دنیویست .

 

 تعابیر الیفاس لوی از ستاره های پنج پر معمولی و معکوس ، بر خلاف نظر عامه ی مردم٬ لوی اولین کسی نبود که از ستاره ی پنج پر معکوس بعنوان یک نماد منفی بهره گرفت . این نماد قرنها پیش از انتشار آثار وی ٬ در آئینهای جادوئی بکار گرفته می شد .

“ ستاره ی پنج پری که نوک آن به سمت بالاست٬ شیطان را می راند. ولی ستاره ی پنج پر معکوس که دو راس آن رو به بالاست ٬ نمادی از شیطان بوده و جذب کننده ی نیروهای اهریمنی می باشد؛زیرا این شکل معکوس شده و نماد عدد ۲ است. این شکل٬ نشانگر بز بزرگ جادوگران “سبث” بوده و دو راس رو به بالای آن شاخهای این بز را در خود جای می دهند.”ریچارد کاوندیش - هنرهای سیاه

خورشید ٬ ماه و ستارگان 

بر روی دیوارهای معبد تصاویری از خورشید ٬ وضعیتهای مختلف ماه و ستارگان (به شکل ستاره ی پنج پر معکوس) نقش بسته است . این سه دسته از اجرام آسمانی را می توان در معابد الحادی کهن یافت . استفاده از این اشکال نیز به دوران پرستش بال (Baal) بازمی گردد . براساس ادیان سری ٬ فرقه های رمزی مانند فراماسونری این نمادها را حفظ کرده و هنوز آنها را در بناهای یادبود خود بکار می برند .

چشم جهان بین

این نماد کلاسیک ماسونی که نشاندهنده ی “معمار بزرگ” می باشد درست بر سر در معبد قرار گرفته است . در کنار این نماد یک پرده و نور و درخششی مشاهده می شود . به احتمال زیاد این علائم نشانگر فرایند عضویت در کلیسای مرمون ٬ که بسیار مطابق با فراماسونری به نظر می رسد ٬ می باشد .

 

دست دادن رمزآلود

مرمونها نیز درست مانند فراماسونها٬ طی فرایند عضویت٬ با دست دادنهای رمزی و کلمات ورود آشنا می شوند . این تصویر دست دادن بر سردر این معبد٬ با تصاویر دست دادن در ساختمان ها و بناهای یادبود ماسونی شباهت بسیار دارد . شکل زیر نمونه ی از این تشابهات می باشد:

در بالای این تصویر عبارتی بدین مضمون به چشم می خورد: “من آلفا و امگا هستم”. این عبارت برگرفته از کتاب مکاشفات (که در آینده در وبلاگ ماسون یاب به آن بطور مفصل اشاره خواهد شد) می باشد . معنای ضمنی این جمله این است: “من اول و آخر هستم” . حقیقتی که بر فراز تصویر دست دادن حک شده٬ ونمادی که بیانگر عقاید سری اعضای فرقه ی مرمون می باشد ٬ هر بیننده ایرا به این فکر وا می دارد که این آلفا و امگا کیست و این اول و آخر کیست؟ 

اما چرا "اول و آخر" ؟ . با شناختی که ما از فرقه های سری و مطابق با فراماسونری و کابالا داریم ، میدانیم که قطعاً مقصود از این "آغاز و پایان" هرکه باشد خدای یگانه (الله) نیست . 

جالب اینجاست که این دو مورد از اسماء الهی هستند! در همین زمینه قرآن کریم به ما میگوید :

« هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» (حدید آیه 3)

در تفسیر المیزان جلد ۱۹ صفحه ۲۵۴ در زیر این آیه میخوانیم : 

" . . . خداى تعالى بر هر چیزى که فرض شود قادر است ، قهراً با احاطه قدرتش به هر چیزى از هر جهت محیط هم هست، پس هر چیزى که فرض شود اول باشد خدا قبل از آن چیز بوده، پس او نسبت به تمام ماسواى خود اول است، نه آن چیزى که ما اولش فرض کردیم، و همچنین هر چیزى که ما آخرینش فرض کنیم خداى تعالى بعد از آن هم خواهد بود، چون گفتیم قدرتش احاطه به آن چیز دارد، هم به ما قبلش و هم به ما بعدش، پس آخر خدا است، نه آن چیزى که ما آخرینش فرض کردیم . . ." تفسیر المیزان جلد ۱۹ صفحه ۲۵۴

آیا توضیح بیشتری در این باره لازم است؟

حوض غسل تعمید

 هر معبد متعلق به فرقه ی مرمون دارای چنین حوضی برای غسل تعمید بوده که بر فراز ۱۲ گاو نر قرار می گیرد . مرمونها اظهار می کنند که این سازه از حوضچه ای که در ورودی معبد سلیمان قرار داشت ٬ الهام گرفته شده است . تنها نکته ای که آنها از ذکر آن (گویا عمداً) غفلت کرده اند این است که طبق اعتقادات خودشان حوضچه ای که در معبد سلیمان قرار داشت ٬ توسط کاهنان معبد برای شستشوی خود پس از انجام مراسم قربانی حیوانات مورد استفاده قرار می گرفت نه برای تعمید دادن مردم . قطعا این حوضچه برای “غسل دادن اجساد” -که از آموزه های این فرقه بوده و با این عمل فرد متوفی پس از مرگ بخشی از کلیسای مرمون می گردد-نیز بکار نمی رود. رسوائیهای زیادی در رابطه با این نوع غسل به بار آمده که یکی از آنها بعنوان مثال غسل دادن قربانیان هولوکاست بدون رضایت خانواده هایشان بود. اخیرا نیز مادر باراک اوباما که در اثر ابتلا به سرطان جان باخت٬ بدون رضایت وی توسط مرمونها غسل داده شد. شواهدی دال بر وجود چنین آئینی در مسیحیت یا دین یهود در قرون گذشته وجود ندارد. مرمون های باسابقه تر که بارها شاهد این گونه مراسم ها بوده اند٬ اظهار می دارند که این آئینها از مراسم جادوگری و احضار ارواح برگرفته شده است.


18 / 8 / 1390برچسب:ایلومناتی, :: 7:43 ::  نويسنده : סאגדה       

امروزه اعتقادات و آیین های الحادی باستانی بخش پیچیده ای از روشها و آیینهای جواجع مخفی راتشکیل میدهد . آیینهایی که به آرامی به جوامع امروزی تزریق میشود . مناسکی که گرچه قبلاً بصورت مخفی برگزار میشده ، اما امروز به نوعی به شکل گسترده و باشرکت مردم برگزار و گرامی داشته میشود .

آتش بازی جشن بلتان اول می

.

در یک حرکت بی سرو صدای سیاسی و ایلومیناتی ورژن جدیدی از جشنواره قربانی انسان در روز اعلام خبر مرگ بن لادن ارائه می شود که توده مردم باید مراسم قربانی کردن یک انسان را جشن بگیرد بدون اینکه بداند در یک جشن بسیار مهم الحادی شرکت داشته است . . .



ادامه مطلب ...


9 / 8 / 1390برچسب:, :: 18:22 ::  نويسنده : סאגדה       

داشتم مطالعه می کردم قسمت هایی از عهد عتیق رو که به جملات عجیب غریب و البته در خور توجهی برخورد کردم و به نظرم اومد تحریف و دستکاری آموزه های نبوی کاریه که قوم برگزیده!!!!!!!! توش ید طولایی دارند

چند نمونه اش رو بخونین:

 



ادامه مطلب ...


 
درباره وبلاگ

זה בלוג לאסוף חומרים על זרמי היהדות צמחו בהיסטוריה האנושית
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک:منو با اسم آنتی صهیون و آدرس anti.zion.LXB.ir لینک کنین بعد مشخصات لینک خودتون رو اینجا بنویسین .

در صورت لینک کردن من خودکار لینک میشین 





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 39
تعداد نظرات : 40
تعداد آنلاین : 1